کد مطلب:301342 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:147

منزلت و مقام حضرت زهرا در نزد علی و مباهات آن حضرت به وجود زهراء



«ولی الفخر بفاطم و ابیها»

«ثم فخری برسول الله اذ زوجنیها».


(علی علیه السلام)

من به فاطمه و پدرش مباهات می كنم و آنگاه به رسول خدا افتخار می كنم در آن هنگام كه فاطمه را به همسری من درآورد علی علیه السلام در احتجاجات و مناظراتی كه در اثبات حقانیت خود در جمع مردم داشت بارها به وجود فاطمه مباهات می كرد، ما به برخی از آنها اشاره می كنیم:

1- در یك مناظره طولانی با ابوبكر چنین فرمود: تو را به خداوند سوگند می دهم،آیا من آن كسی هستم كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مرا برگزیده و دخترش فاطمه علیهاالسلام را به همسریم درآورده و فرمود: «خداوند او را در آسمان به همسری تو درآورد» یا تو هستی؟

پاسخ داد: بلكه تو هستی. [1] .

2- حضرت فرمود: شما را به خدا سوگند می دهم! آیا در بین شما غیر از من كسی هست كه همسرش بانوی زنان جهانیان باشد؟ گفتند: نه. [2] .

3- در ضمن پاسخ نامه معاویه چنین نوشت: پیامبر از ما است و تكذیب كننده (ابوجهل) از شما است شیر خدا از ما است (جناب حمزه) و شیر


احلاف [3] از شماست، دو آقای جوانان اهل بهشت از ما هستند و كودكان جهنمی و اهل آتش از شمایند، بهترین زنان جهانیان از ما است و حماله الحطب (ام جمیل عمه معاویه و همسر ابولهب) از شماست.

4- در جای دیگر می فرماید: محمد پیامبر، برادر و همتای من و حمزه سید الشهداء عموی من است جعفر كه شبانه روز با ملائكه در پرواز است برادر من است دختر حضرت محمد، زوجه و همسر من است كه گوشت او با خون و گوشت من در هم آمیخته است. نوادگان حضرت احمد، فرزندان من از فاطمه هستند، كدام یك از شما بهره و سهمی هم چون من دارا هستید.

این اشعار را حضرت علی علیه السلام در پاسخ معاویه مرقوم داشت، در آن نامه كه معاویه فضائل خود را بدینگونه بر شمرده بود كه: من دارای فضائلی می باشم،پدرم در دوران جاهلیت سیادت و آقائی داشت و من خود در اسلام به پادشاهی رسیدم، رسول خدا داماد ما بود و من دائی مومنین و كاتب وحی می باشم.

حضرت در پاسخ او نوشت: پسر هند جگر خوار با فضائل و برتریهایش بر من شوریده است، بنویس ای جوان: محمد النبی.... [4]


بعد از آنكه نامه حضرت به معاویه رسید و آن را خواند دستور داد این نامه را از اهالی شام پنهان كنند تا طرفدار حضرت علی نشوند. [5] .

5- قاضی ایجی بعد از آنكه بسیاری از فضائل حضرت علی را می آورد در قسمت هشتم می گوید: ویژگی آن حضرت به همسری با فاطمه علیهاالسلام و داشتن دو پسر مانند حسن و حسین كه آنان دو آقای جوانان اهل بهشت می باشند.

نكته ای لطیف

ابن ابی الحدید در ذیل وصیتی كه از آن حضرت [6] نقل می كند چنین می نویسد: در مجلس بعضی از بزرگان كه من هم در آنجا شركت داشتم سخن از این مطلب به میان آمد كه حضرت علی علیه السلام با ازدواج با فاطمه شرافت و احترام بیشتری پیدا كرد، یكی از حاضرین گفت: بلكه فاطمه بر اثر ازدواج با علی شرافت و احترام بیشتری نصیبش شد، حضار از این تعبیر ناراحت شده و درباره این مطلب گفتگو و مذاكرات جدی شد، صاحب مجلس از من خواست تا نظریه خود را در این باره اظهار نموده و توضیح دهم كه كدام یك از آن دو نفر برتر و افضل می باشند، علی یا فاطمه؟

من گفتم: اما اینكه كدام یك افضل و برترند، اگر مقصود از برتری آنست كه كدام یك از آنها دارای مناقب و كمالاتی بیشترند از آن نحوه كمالاتی كه مردم با آنها خود را می سنجند مانند علم و شجاعت و امثال آنها، در این صورت علی افضل و برتر است و اگر مقصود از افضلیت برتری درجه و مقام در نزد خداوند متعال است، آن چه كه رای متاخرین


از اصحاب، بر آن استوار گشته آنست كه بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علی علیه السلام، از همه مسلمان ها از مرد و زن در پیشگاه پروردگار مقامش برتر است و فاطمه زنی از زنان مسلمان است هر چند بانوی زنان جهانیان است.

دلیل بر این مطلب آنست كه بنا به حدیث طیر ثابت شده است كه علی محبوبترین مخلوقات نزد خداوند و فاطمه یكی از مخلوقات است و بر طبق نظر متكلمین و مفسیرین كه در این باره تحقیق كرده اند كسی كه در نزد خداوند محبوب ترین مخلوقات باشد ثواب و اجر و پاداشش در روز قیامت از همگان بیشتر خواهد بود، و اگر مقصود از افضلیت شرافت و ارزش بندی نسبی باشد در این صورت فاطمه افضل است، زیرا پدرش سرور فرزندان حضرت آدم است از اولین و آخرین و در بین پدران علی كسی بمانند او و همطراز با او نیست و اگر مقصود از افضلیت، شدت محبت و پیوند رحمی باشد، فاطمه افضل است، زیرا وی دختر آن حضرت و مورد شدت محبت و علاقه حضرتش بود و خواه ناخواه از حیث نسبت از پسر عمو نزدیك تر بوده است.

و اما این سخن كه آیا علی به او شرافت پیدا كرده یا او به علی گرامی گشته، عوامل شرف و برتری علی نسبت به دیگر مردم گوناگون و متعدد است، یكی از آنها آن فضیلتی است كه مربوط به همسری با حضرت زهراء است و یكی دیگر فضیلت مربوط به حضرت رسول است و برخی دیگر فضائل مستقله خود حضرت است مانند شجاعت و عفت و حلم و قناعت و خوش اخلاقی و بزرگ منشی و سخاوتمندی.

و اما آن چه كه مربوط به وابستگی به حضرت رسول است، عبارتند از علم و دیانت و پارسائی پرستش و پیشگامی و سبقت در اسلام و آگاهی داشتن و خبر دادن آن حضرت از غیب ها و پنهانی ها. و آن چه مربوط به حضرت زهراء علیهاالسلام است ازدواج با آن حضرت می باشد كه بر اثر آن داماد حضرت رسول شد كه هم به نسبت ارتباط پیدا كرد تا جائیكه فرزندانش ذریه رسول


خدا و جزئی از ذات آن حضرت گشتند زیرا پیدایش فرزند از منی مرد و خون زن است و اینها دو جزء و دو بخش از ذات پدر و مادر می باشند و این ارتباط به همین گونه در فرزندان فرزندان برای همیشه ادامه پیدا می كند و اینست آن گفتاری كه می توان در شرافت علی به فاطمه گفت.

و اما شرافت فاطمه به علی بدان جهت است كه هر چند فاطمه گرامیدخت و سرور جهانیان است در عین حال بر اثر همسری با علی علیه السلام شرف و كرامتی دیگر بر مجموعه شرافت و بزرگواری هایش افزوده شد مگر این چنین نیست كه اگر حضرت رسول او را به همسری ابوهریر یا انس بن مالك درمی آورد دیگر فاقد چنان شرافت و عظمتی بود كه هم اكنون دارا است و هم چنین اگر فرزندان و ذراریش از ابوهریره و انس بن مالك می بودند در آن صورت به خودی خود آن ارزش كنونی را نداشتند. [7] .



[1] طبرسي، الاحتجاج 1/ 171 و 195.

[2] طبرسي، الاحتجاج 1/ 171 و 195.

[3] اسد الاحلاف، به گفته ملا فتح الله كاشاني در شرح نهج البلاغه جلد 3/ 84 مقصود اسد بن عبدالعزي است كه هم سوگند بود با زبير و حارث بن فهر و عبد مناف در محاربه با بني قصي... و مقصود از «صبيه النار» اولاد عتبه بن ابي معيطاند كه حضرت رسالت پناه بر سبيل به تخاطب به عتبه گفته بود كه آتش براي تو و فرزندانش مي باشد يا مراد اولاد مروان بن حكم مي باشد، (مترجم)

[4]

محمد النبي اخي و صنوي- و حمزه سيد الشهداء عمي

و جعفر الذي يصخي و يمسي- يطير مع الملائكه ابن امي

و بنت محمد سكني و عرسي- منوط لحمها بدمي و لحمي

و سبط احمد والداي منها- فايكم له سهم كسهمي

[5] علامه اميني، الغدير 2/ 25- 26.

[6] قاضي عضدالدين ايجي، المواقف/ 412 ط بيروت.

[7] ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، 16/ 19.